دل دیدنی های شهر سرب و سراب(۸۶)
من وزش باد را ديدم …
می توانستم در برابرش هم دیوار بسازم ، هم آسیاب بادی. وزش باد، يك رويداد است. هم مي توان آن را فرصت تلقي كرد و هم تهديد. تصمیم با تو است . . .
من زیباترین حکمت دوستی را، در به یاد هم بودن ديدم ، نه در کنار هم بودن . .. .
من دوست داشتن را بهترین شکل مالکیت ديدم
و مالکیت را بدترین شکل دوست داشتن . . .
من كوشيدم خوب گوش کردن را یاد بگیرم… حتی صداهای آهسته را و ناله های دل خسته را؛
زيرا فرصت ها كم سر مي زنند و گاه بسیار آهسته در می زنند . . .
من مشكلات را ديدم و فهميدم اگر یک روز هیچ مشکلی سر راهم نبود ،حتما راه را اشتباه رفته ام . . .
ادامه دارد...
شفیعی مطهر
موضوعات مرتبط: قطعه ادبي
برچسبها: سرب و سراببادفرصتتهديدحكمتمالكيتگوش كردنمشكلات
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
وب نامه شفیعی
مطهر و
آدرس
modara.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.